سبک رهبری خود را قبیله ای کنید!
در دنیا به دو نوع انسان میتوان اشاره کرد: آنهایی که دستور میدهند و آنهایی که منتظرند تا به آنها گفته شود چه باید بکنند. شاید این تقسیمبندی دقیق نباشد و نظر همه را جلب نکند، اما بحث اصلی امروز من درباره آن دستهای از افراد است که نقش هدایت دیگران را به عهده دارند. این افراد همان رهبران جامعه ما هستند. رهبرانی که هر کدام با سبکهای متفاوت خود، سعی میکنند جامعه مخاطبشان را به سمت افکار و ارزشهایی که درستتر میدانند، هدایت کنند.
با نگاهی به تاریخ، مشاهده میکنیم که رهبران از شیوههای مختلفی برای هدایت استفاده کردهاند. اما نقطه مشترک بین همه آنها این است که میدانند چه میکنند و به چه هدفی میخواهند برسند. آنها تصویری واضح از وضعیت کنونی و آیندهای که میخواهند بسازند دارند. شاید کلمه “رهبری” بیشتر به عرصه سیاست مرتبط شود، اما در هر حوزهای میتوان رهبران را یافت. برای مثال، بیل گیتس در زمینه فناوری بدون شک یک رهبر است.
سوالی که مطرح میشود این است: رهبران از کجا میآیند و چرا ما نمیتوانیم مانند آنها باشیم؟ چرا نمیتوانیم افکار و ارزشهای خود را به جامعه معرفی کنیم و آنهایی را که به نظرات ما اهمیت میدهند، رهبری کنیم؟
آنچه در این مقاله میخوانید
بررسی کوتاه سبکهای رهبری از گذشته تا به امروز
با نگاهی به زندگی رهبرانی مثل ماهاتما گاندی، وینستون چرچیل، مارتین لوتر کینگ و حتی استیو جابز، میبینیم که هر کدام سبک رهبری منحصربهفرد خود را داشتند. شاید اولین رهبران در قبایل ظهور کرده باشند، جایی که فردی به عنوان رهبر انتخاب میشد. اما ویژگیهای این افراد چه بود؟ قدرت فیزیکی؟ شاید، اما مهمتر از آن قدرت فکری و توانایی هدایت جامعه بود.
تفکرات نوین به ایجاد سبکهای جدید رهبری منجر شدند. مثلاً هنری فورد با تمرکز بر تولید انبوه محصول، تفکر خود را به جامعه منتقل کرد. با این حال، با گذر زمان، این سبک کمتر جواب داد، چرا که جامعه به دنبال تنوع بیشتر و حق انتخاب بود. تبلیغات رسانهای به قدرت رسید و معادله موفقیت ساده شد: هزینه بیشتر در تبلیغات مساوی است با فروش بیشتر.
اما امروز شرایط متفاوت است. سلیقهها بسیار متنوع شدهاند و دیگر تبلیغات انبوه پاسخگو نیست. حالا سوال این است که در چنین دنیایی، رهبران چگونه میتوانند خود را مطرح کنند؟
به نظر من، رابطهای دوسویه میان رهبران و پیروان آنها وجود دارد. جامعه نقش مهمی در انتخاب رهبر ایفا میکند و هر رهبر باید افرادی را بیابد که دغدغههای مشترکی با او دارند. اما این امر چگونه ممکن است؟
چرا یک فرد تبدیل به رهبر میشود؟ چه چیزی او را قادر میسازد تا دیگران را هدایت کند؟ امروز، سث گودین پاسخی برای این سوالات دارد.
باز هم سث گودین؛ رهبری به شیوه قبیلهای
سث گودین یکی از افرادی است که همواره نظرات جدید و ارزشمندی برای ارائه دارد. به همین دلیل ما تلاش میکنیم در برنامههای تد تالک به سخنان او توجه بیشتری داشته باشیم.
گودین به ما میآموزد که رهبران دنیا چگونه به رهبر تبدیل شدهاند. از نظر او، رهبران افرادی هستند که دقیقاً میدانند چه میخواهند و هدفشان تغییر شرایط موجود است. آنها قادر به تحمل وضعیت کنونی نیستند و با گفتن “نه” به شرایط موجود، حرکتی را آغاز میکنند.
اما برخلاف تصور عمومی، برای رهبری نیازی به جمعیت کثیری نیست. تنها کافی است افرادی را بیابیم که دغدغههای مشترکی با ما دارند و به آنچه که اهمیت میدهیم، اهمیت میدهند. اگر چنین افرادی را پیدا کنیم، ارتباطی میان آنها و ما شکل میگیرد و جنبشی پدید میآید که اعضای آن مشتاقانه درباره ارزشهای خود صحبت میکنند و ایدههای ما را گسترش میدهند. اینجاست که شما رهبر این جنبش یا بهتر بگوییم، رهبر این قبیله میشوید.
پیشنهاد میکنم برای شنیدن این سخنان از زبان خود گودین، حتماً ویدئوی تد تاک او را مشاهده کنید.
دیدگاهتان را بنویسید